آغاز کردن سخن در حالی که دلت پر است از حرفهای نگفته ای که دوست داری همه آنها را
بر زبان بیاوری، کمی سخت است. چون نمی دانی از کجا و چگونه شروع کنی. برایت می نویسم و می دانم که می خوانی.
کودک که بودم به من آموختند، مسیح پیامبر خداست ، دارای کتاب است و شریعت.
به من آموختند که تو نیز مانند سایر پیامبران برگزیده شده ای برای هدایت انسانهای
عصر خود. برای آنکه آنها را از جهل و
گمراهی و بت پرستی به سوی نور و یکتا پرستی، هدایت کنی.
به من آموختند ، تو نیز بشارت پیامبری محمد (ص) را داده ای .
به من آموختند که همه پیامبران ، خاصان و برگزیدگان درگاه الهی اند ، پس باید آنها
را گرامی داشت.
من و هم کیشانم آموختیم که همه پیامبران خدا را دوست بداریم و به سایر ادیان الهی
و پیروانشان احترام بگذاریم و هرگز از در توهین و بی احترامی با آنها در نیاییم.
به من آموختند هر چه می آموزم ، همه از کتابی است به نام قران و قران فرستاده شده
از جانب خدا به پیامبرمان محمد(ص) است . پیامبری که رسالتش و دینش در تکامل رسالت
پیامبران قبل از خود بود .
معلم اصلی من ، کتابم قران بود.
من آن روزها فکر می کردم که پیروان سایر ادیان نیز این چیزها را می آموزند. در تصورم بود که آنها
نیز می آموزند که عقاید و اعتقادات دیگران را به سخره نگیرند. اما ...
اما بزرگتر که شدم جور دیگری دیدم .
ای پیامبر خدا! دل پیروان محمد (ص) ، به سبب توهین های بی شماری که همه روزه بر
پیامبر خدا و کتابش قران وارد می شود، خون است.
امروز همان ها که نمی دانم از چه رو خود را پیروان تو نامیده اند؛ پیامبر خدا ،
محمد را به سخره می گیرند. همان پیامبری که تو خود نیز، وعده آمدنش را دادی .
پیامبر رحمت و خوبی ها .
قران را سرچشمه ظلم و خشونت معرفی می کنند
. همان قرانی که به من آموخت ظالم نباشم. همان قرانی که به من آموخت ظلم را نیز
نپذیرم و از حقم در برابر ظالم دفاع کنم و نه تنها از حق خودم بلکه در برابر هیچ ظلمی
به هیچ مظلومی، سکوت نکنم.
تو خود میدانی، همه آموخته های قران به من،همان
چیزهایی است که فطرت انسانی می طلبد.
و کجا فطرت انسانی خواستار ظلم و خشونت است؟ که آن دسته از پیروانت این چنین به کتاب
آسمانی ام قران و پیامبرم محمد(ص) توهین می کنند. همان دسته که انگار چشمهایشان را بسته و وجدان هایشان را کشته
و منطق شان را به فراموشی سپرده اند.
ای پیامبر خدا ! این دردنامه دختر مسلمانی است که دلش به
درد آمده و خون است. از دست آنها که خود را پیروان تو می نامند . همان ها که
مقدساتم را آماج توهین های بی شرمانه خود می کنند.
آنها توهین می کنند چون می ترسند ؛ چرا که می دانند حقیقت کجاست و چیست. آنها می
دانند که حقیقت اسلام است اما طعم این حقیقت برایشان تلخ است چون سازگار با منافع
ضد انسانی و هوس رانی های آنها نیست.آنها با اهانت به اسلام و قران و پیامبر اسلام
، چشم هایشان
را به روی حقیقت بسته اند و از آن فرار می کنند.
می دانم دل تو هم در رنج است. مرا ببخش اگر بر رنج ات افزودم.
سلام خدا بر تو باد.